شهید محمد مختاری، جان باخته در تظاهرات ۲۵ بهمن ۱۳۸۹

شهید محمد مختاری، جان باخته در تظاهرات ۲۵ بهمن ۱۳۸۹
«محمد مختاری»، یکی از مجروحین اعتراضات مردمی روز ۲۵ بهمن ماه در تهران است که گفته می شود بر اثر شدت جراحات وارده ظهر سه شنبه، در بیمارستان فوت کرده است.
محمد مختاری، فرزند اسماعیل و ۲۲ ساله، دانشجوی دانشگاه آزاد شاهرود، بر اثر شلیک مستقیم گلوله نیروهای امنیتی از سوی ناحیه «کتف» مضروب شده بود. وی در خیابان رودکی(پنجاه متر مانده به خیابان توحید) و به ضرب گلولهٔ مستقیم ماموران موتور سوار نیروی انتظامی و به وسیلهٔ کلت کمری مجروح شد و حاضران در صحنه شدت جراحات وی را در حد مرگ نمی دانستند چرا که وی تا مدتی با پای خودش نیز حرکت می نموده است. به نظر می رسد وی به علت عدم رسیدگی به موقع پزشکی جان باخته باشد چرا که براثر شلیک گلوله به کتفش خون زیادی از بدن وی خارج شده بود تاجایی که شاهدان عینی تمامی لباس های وی را غرق در خون توصیف نموده اند.

عکسی از کامنت محمد مختاری در فیسبوک (از جانباختگان 25 بهمن) خدايا ايستاده مردن را نصيبم كن كه از نشسته زيستن در ذلت خسته ام !

برای محمد مختاری که ایستاده مردن را انتخاب کرد
۲۷ بهمن ۱۳۸۹
محمد نوشته بود که دیکتاتورها، چه شتری و چه موتوری، رفتنی هستند.نوشته بود که بعد از تونس و مصر نوبت دیکتاتور ایران است که برود و رفته بود تا در خیابان هم همین ها را فریاد بزند ولی امانش ندادند عمله های دیکتاتور.

امشب دوستی آدرس صفحه فیس بوک شهید “محمد مختاری” را برایم فرستاده بود. اول دلم نمی آمد پا به صفحه اش بگذارم، گمان می کردم دلم خسته تر از آن است که اندوه یک رفته دیگر را هم بر او تلنبار کنم. ولی طاقت نیاورد،تا به خودم آمدم دلم پرکشیده بود و آمده بود سراغ محمد. شروع می کنم به خواندن نوشته ها و پست هایش، عجب حال و هوایی داشته این پسر. وقتی می رسم به ویدیویی که گذاشته بوده از صحنه تیر خوردن یک جوان مصری توسط مزدوران مبارک دیگر اشک امانم نمی دهد جلوتر بروم ، حالا دلم هم جرات بالاتر رفتن ندارد.

انگار محمد آخر قصه را دیده بود چون زیر همان ویدیو نوشته “البته به ما نمیرسنا 😦 ((” نمی فهمم منظورش به جوانان مصری است که به پای او نمیرسیدند یا قصاوت و سنگدلی مزدوران ولایت را مقایسه کرده با همتایان مصریشان.
کم کم رفته بود در نقش همان نوجوان مصری، شروع کرده بود به دعوت برای راهپیمایی ۲۵ بهمن با ادبیاتی خواستنی: “سبزیا بیان تو!! تو نه!! فقط اونایی که سبزن!! یا می خوان باشن!”. و معلوم بود که خودش هم سبز سبز است، حتی اگر عکسش را هم با دعوت سبز ۲۵ بهمن عوض نکرده بود باز هم نوشته هایش سبز بودنش را فریاد میزدند.

حالا با ولع بیشتری نوشته هایش را می خوانم، چند روز بیشتر به راهپیمایی نمانده و محمد نوشته که دیکتاتورها، چه شتری و چه موتوری، رفتنی هستند. محمد باور داشت که شاه رفتنی است، اگر بخواهیم و او خواسته بود. نوشته بود که بعد از تونس و مصر نوبت دیکتاتور ایران است که برود و رفته بود تا در خیابان هم همین ها را فریاد بزند ولی امانش ندادند عمله های دیکتاتور. آخر گمان کرده بودند با خاموش کردن صدای محمدها و صانع ها رهبرشان ماندنی می شود غافل از اینکه این صدای محمدهاست که ماندگار می شود. انگار به همین زودی فراموش کرده بودند که “ندا” هم با گلوی پرخون خود بلند تر از هر فریادی رسوایی کودتاگران را فریاد زد.

محمد گفته بود که می آید برای ایران و دعوت کرده بود از همه دوستانش که آنها هم بیایند، و سر قرارش هم ماند. برای ایران آمد و برای ایران ماندگار شد. اینبار اما دعوتش را نه فقط ۲۱۲ دوست فیس بوکی اش، که تمام ایران شنیدند.

آخرین جمله اش را که می خوانم، تنم به لرزه می افتد. دیگر دلم هم همراهم نیست، انگار یخ زده ام. فهمیده بودم که این پسر موجودی استثنایی است ولی باورم نمی شد که چنین رابطه ای با خدای خود داشته باشد. آخرین جمله اش را چندین بار می خوانم و اینبار حتی سعی هم نمیکنم جلوی اشکهایم را بگیرم. حالا مطمئن شده ام که محمد آخر قصه را دیده بود. محمد روی دیوارش نوشته است: “خدایا ایستاده مردن را نصبیم کن که از نشسته زیستن در ذلت خسته ام!”
علی طباطبایی

<img







7 پاسخ

  1. ta keyh madom mikhahand shahed az dast raftane javanhashan bashand ?

  2. دیشب دوستم زنگ زد که برم ببینمش
    وای چه حالی داشت . همکلاسیش ، دوستش تو دانشگاه کشته شده بود .آره .محمد مختاری
    می گفت محمد بعد از یک سال و نیم هنوز دستبند سبزشو در نیاورده بود. محمد یه آزادی خواه به تمام معنا بود . در تمام تظاهرات شرکت داشت . چه درد آوره، چه درد آوره که عوامل کثیف رژیم میخوان بگن بسیجی بود.دوستم حتی جرات نداشت به موبایل محمد زنگ بزنه. فقط کافیه صفحه فیسبوک محمدو ببینید که همه دوستاشو به تظاهرات 25 بهمن دعوت کرده بود و کلی حرفای دیگش که ثابت می کنه محمد که بود. روحش شاد باشه.ممنون از شما که اطلاع رسانی می کنید.

  3. roohet shaad marde bozorg….

  4. Mohamade aziz roohet shaaaaaaaaaaaaaaaaad
    be khoda sepordamet :*

  5. roohet shad javanmard,sabz rafti refigh…
    payande iran…

  6. يه سوال داشتم از اين بسيجي ها چر اينجا نظر نميدين روتون نميشه،
    بگين مرگ بر فلاني همه جا زبونتون درازه که
    روح تمامي شهدا شاد

  7. و کسانی را که در راه خدا کشته شدند ، مرده نپندارید و آنها زنده اند و شمانمی دانید

بیان دیدگاه