این مصاحبه به شرح سرگذشت و فعالیتها و مبارزات گلرخ قبادی از زنان مبارز کرد میپردازد. گلرخ قبادی یکی از آن زنان است که علیه روایت غالب مردانه از مبارزات سیاسی دست به قلم برده است و برای نخستین بار مبارزات آزادی خواهانه زنان کردستان ایران خصوصا دهه شصت را در دو کتاب به نامهای «شقایقها بر سنگلاخ» و «گلزار شقایقها، ناگفتههای زنان مبارز کردستان ایران»، روایت کرده است.
بیدارزنی: در یک کارزار فرهنگی در شبکههای اجتماعی زنان کمپین «هویت زنان را پس میگیریم» تشکیل دادهاند زنان کرد در این کمپین نام مادر و پدر را برای خود انتخاب میکنند و مردان و زنان زیادی به این کارزار پیوستهاند و از آن حمایت میکنند. در کردستان نام مادران در شناسنامه درج نمیشود ولی از لحاظ تاریخی در گذشته مردان زیادی بودهاند که با نام مادرانشان شناخته شدهاند.
خانم قمر الملوک امیرپور امرایی (غضنفری) مادر رفیق محمدحسن بهادری طولابی (کسری) روز دوشنبه ۱۵ دیماه ۱۳۹۹ در خرم آباد از میان ما رفت. مادری بی تاب که تا آخرین لحظههای زندگی پر از آبرو و شرفش چشم به راه دیدار فرزندش ماند، بی آنکه مرگ دژخیم جنایتکار را ببیند!
افسوس و هزاران افسوس که سران و جانیان رژیم جمهوری اسلامی هنوز به سزای اعمالشان نرسیده و این مادران داغدار یکی پس از دیگری از میان ما میروند و دادخواهی را به چشم نمیبینند.
زنی که قانونا از خود ارادهای ندارد، قضاوتش مورد استناد نیست، شهادتش نصف یک مرد محسوب میشود، زنی که سهمش از ارث نصف مرد است، زنی که در هر سنی برای ازدواج اولش باید از پدر، پدربزرگ و یا قیم خود اجازه بگیرد، زنی که پس از ازدواج عملا از متعلقات مرد محسوب میشود و حتی برای سفر و کار نیاز به مجوز مرد دارد؛ زنی که حق حضانت فرزندش را ندارد، زنی که برای طلاق و تصاحب املاکِ مشترک زندگی زناشوئی پس از طلاق حق چندانی ندارد و اگر مرتکب «بیعفتی» شد مستحق مرگ است، زنی که در تمامی امور مشترک زندگی تابع و فرمانبردار مرد است و باید توسط او کنترل و اداره شود؛ خلاصه، زنی که شان و مقامش در برابر قانون همچون مهجورین ودیوانگان است: اگر «اشتباهی» مرتکب شود باید همانقدر تازیانه بخورد، همانقدر حبس بکشد و همان «قصاصی» را متحمل شود که مردی با جرم مشابه تحمل میکند.
دیروز «روز دختران خیابان انقلاب» بود؛ ششم دی هزار و سیصد و نود و شش که ویدا موحد در تقاطع خیابان انقلاب و وصال روی پست برق رفت و روسریاش را بر سر چوب گذاشت و تکاناش داد. این کنشِ خیابانی ابعاد گوناگونی داشت و دارد و نه فقط توانست سخنی تازه را دربارهی «حجاب اجباری» بسازد بلکه در پرتو خودش لایههای دیگری را نیز آشکار کند.
هایده مغیثی، استاد ممتاز بازنشسته و پژوهشگر ارشد مطالعات زنان و جامعهشناسی در دانشگاه یورك در تورنتو کانادا است، و در این دانشگاه مسئولیتهایی ازجمله معاونت امور بینالمللی رشتههای علوم اجتماعی و انسانی، رییس هیئت اجرایی مرکز مطالعات فمینیستی، و عضویتِ شورای مرکزی مطالعات پناهندگی را بر عهده داشته است. هایده مغیثی در دوران انقلاب ۱۳۵۷ از پایهگذارانِ سازمان «اتحاد ملی زنان»، از بزرگترین تشکلهای زنان در آن دوران، و عضو هیئت تحریریهی نشریات آن، برابری و زنان در مبارزه بود.
بیدارزنی: آزار جنسی در محیط کار یکی از بارزترین و شایعترین نمودهای تبعیض جنسیتی است. طبق اعلام سازمان بینالمللی کار، بین ۴۰ تا ۵۰ درصد زنان در کشورهای اتحادیه اروپا، اشکال مختلف آزار و خشونت جنسی را تجربه کردهاند. در ایران هیچ آماری در این زمینه وجود ندارد. آزار و اذیت جنسی علیه زنان جایی ثبت نمیشود و زنان شاغل حتی از حمایت حداقلی قانون در برابر آزارگران برخوردار نیستند، اغلب آنان حاضر به حرف زدن در مورد این مساله نیستند و بسیاری از زنان ناچارند برای حفظ شغل و درآمد ناچیزشان، این آزار و اذیت را تحمل کنند.
تاریخ مذکر تاریخی است که به زنان تعلق نداشته و ندارد. تقویمِ نوشتهی مردان، روز ۲۵ نوامبر ( ۵ آذر ) را روز مبارزه با خشونت نامیده است اما تقویم نانوشتهی زنان از تاریخ زن ستیزی، تاریخ ستمبار زیسته و مکتوب نشدهی زنان هر روز و هر لحظه را زمان مبارزه با خشونت علیه زنان مینامد. تاریخِ زنانی که بردهی جنسی شدند، در آتش سوزانده شدند، زنده به گور شدند، «قتل ناموسی» شدند، اسید به صورتشان پاشیده شد و مورد تجاوز قرار گرفتند: تاریخ تجربهی زیستهی زنان از خشونت جنسیتی و تجاوز.
بیدارزنی: بوئنوسآیرس – آرژانتین روز چهارشنبه تبدیل به بزرگترین کشور آمریکای لاتین شد که رأی به قانونی شدن سقط جنین (خودخواسته) داده است. یک رأی مهم در منطقهای محافظه کار و پیروزی بزرگ برای جنبشی مردمی که سالها اعتراض را به قدرتی سیاسی بدل کرد.