کمپین زنان کرد»هویت زنان را پس می گیریم»

بیدارزنی: در یک کارزار فرهنگی در شبکه‌های اجتماعی زنان کمپین «هویت زنان را پس می‌گیریم» تشکیل داده‌اند زنان کرد در این کمپین نام مادر و پدر را برای خود انتخاب می‌کنند و مردان و زنان زیادی به این کارزار پیوسته‌اند و از آن حمایت می‌کنند. در کردستان نام مادران در شناسنامه درج نمی‌شود ولی از لحاظ تاریخی در گذشته مردان زیادی بوده‌اند که با نام مادرانشان شناخته شده‌اند.

ادامهٔ نوشته

بخش‌هایی از «راهنمای سیاست‌های مواجهه با آزار در محیط کار» برگردان: شقایق بهرامی و حسام حسین‌زاده

بیدارزنی:

(بخش دوم)

[بخش اول را اینجا بخوانید]
اگر شما متهم به آزار هستید

روندهای غیررسمی

اگر کسی به‌طور غیررسمی به شما دربارۀ رفتارتان شکایت کرده‌ است، با دقت موقعیت را مرور کنید. ممکن است ناخواسته چیزی گفته یا کاری کرده‌اید که به‌نحوی به فرد یا گروهی از افراد توهین و بی‌احترامی یا آنها را تحقیر کرده‌اید. اگر رفتار شما برای دیگری آزاردهنده یا توهین‌آمیز بوده، این مسئولیت شما است که آن را تغییر دهید. ممکن است لازم باشد عذرخواهی کنید.
ادامهٔ نوشته

تابستانی که گذشت یادداشتی از یکی از فعالان حقوق معلمان

بیدارزنی: در دو ماه اخیر فضای مجازی روزهای پرالتهابی را گذراند. در تابستان داغ امسال، در کنار دیگر هشتگ‌ها، روایت‌ها و هشتگ­های مربوط به تجاوز و آزار جنسی نیز داغ بود. روایت‌­هایی که وقتی می­‌خواندیم؛ آن چنان اندوه و وحشت را بر تن و جانمان حکمفرما می­‌کرد که گویی خود نیز قربانی آزار و تجاوز شده‌­ایم یا دست کم هر لحظه خطرش تهدیدمان کرده است. یعنی قربانی نبودیم؟ یعنی خطرش تهدیدمان نکرده است؟

روایت‌­هایی از آزار جنسی و تجاوز از سوی آزاردیدگان و قربانیان منتشر شد که در سنین مدرسه و در مدرسه برایشان اتفاق افتاده بود و برخی نیز در دوران دانشگاه. افراد آزارگر یا از نزدیکان فرد بوده‌‌اند یا یکی از مطمئن‌‌ترین افرادی که یک کودک با او روبروست: معلم!

در این یادداشت به نقش مدرسه به عنوان یکی از ارکان اصلی نظام آموزشی در پیشگیری و کاستن از آزار و تجاوز در کودکان می‌­پردازیم.
ادامهٔ نوشته

نگاهی به وضعیت بازماندگی از تحصیل در آستانه شروع سال تحصیلی ماه نامهربان و طردشدگان از مدرسه مریم آشور (پژوهشگر اجتماعی)

«خوب یادم است؛ وقتی کوچک تر بودم نمی توانستم به مدرسه بروم و همیشه در حسرت درس و کتاب و مدرسه و لباس فرم بودم. از ۵ خواهر و برادری که بودیم سه تای اول مان نتوانستیم به مدرسه برویم. آن روز اول مهری که برادرم را به خاطر دو ماه اضافه سن در مدرسه قبول نکردند؛ هیچ وقت فراموش نمی کنم. گریه می کرد و می گفت: «حالا که من را در مدرسه نمی خواهند اینقدر کار می کنم تا بمیرم.» و همین طور که هق هق می کرد از خانه بیرون رفت. روزهای اول مهر را دوست نداشتم. از خودم متنفر بودم و از پدرم که فکر می کردم حتما تقصیر او و بی عرضگی اش است که نمی توانیم درس بخوانیم. اگر روزی از جلوی در حیاط مدرسه ای رد می شدم دلم پر می کشید برای شنیدن هیاهوی تویش. گاهی خودم را محکم می گرفتم؛ بی اعتنا از جلوی در مدرسه رد می شدم و هم زمان در دلم جنگ و غوغا به پا می شد.

ادامهٔ نوشته

خشونت کلمات مهتاب محبوب

بیدارزنی: واژه‌ها در فضا تاب می‌خورند و قیقاج می‌روند و گاهی هر چه بخواهی جاخالی بدهی و از دست‌شان بگریزی بی‌فایده است. چهارده سال پیش من و مامان در اتوبوسی با یک تور می‌رفتیم ارمنستان، اولین سفر به خارج از ایران برای من و برای او دومین به فاصله سی سال. اگر اشتباه نکنم مویم را فر کرده بودم. در اتوبوس روسری را انداخته بودم دور گردنم، مامان روی صندلی کنار پنجره نشسته بود و بیرون را نگاه می‌کرد. من داشتم کتاب می‌خواندم که پسر جوانی از روی صندلی طرف دیگر گردن کشید و از من پرسید «شما «اقلیت» هستید؟». دختر هم از روی صندلی کناری او سرش را جلو آورده بود که جواب را بشنود. با این که خوب می‌دانستم منظورش چیست، پرسیدم: «بله؟ اقلیت ِچی؟». با چشم و ابرو به شال افتاده اشاره کرد و گفت «ارمنی هستید؟». دیدم کار دارد به بیراهه می‌کشد. زیرلبی و با تردید گفتم «نه، اعتقادی به این چیزها ندارم» و سرم را انداختم روی کتاب.
ادامهٔ نوشته

قسمتی از گفتگوی من با من درباره بدن من «مدرسه دخترانه سراسربین» و بیگانگی تنانه‌ی زنانه مهدیس صادقی پویا

بیدارزنی: آن چه مرا به نگارش این مطلب وا داشته است، اضطرابی است بی‌سابقه و تمام‌عیار که در چند روز گذشته از سر گذرانده‌ام. این بار اما،‌ در کنار این اضطراب، خشم و غم هم تجربه شده، و احساس سوگواری برای آن چه که از دست رفته است، در این میان بر سرم گاهی خراب شده است. از همین روی، بنا بر آن چه که مسئولیت فمینیستی‌ام ایجاب می‌کند، متن پیش رو با ترکیب یک تجربه زیسته به خصوص (که البته میلیون‌ها نفر از هم‌نسلانم در کنار من تجربه‌اش کرده‌اند)، و تخصص و گفتگوهایم در حوزه جنسیت و سکسوالیته برای تمام دختران جوانی می‌نویسم که سر خود را روی تنی می‌یابند که طبیعتاً باید از آنِ آن‌ها باشد، اما از آنِ آن‌ها نیست؛ برای تمام زنانی که با تجربه زن بودن بیولوژیک و هویت «زنانه» تلقین شده از سوی جامعه و اجتماعات مختلف آن، از کودکی زیسته‌اند، به مدرسه دخترانه رفته‌اند و مُهر زن بودن، بر پیشانی آن‌ها و در مدارک شناسایی‌شان، از روز نخست حک شده است؛ و امروز، هنگامی که چون من از سی سالگی فراتر رفته‌اند، نکاتی را در می‌یابند که شاید آن‌ها را هم به ورطه مشابه اضطراب و خشم و غم بکشاند. این مطلب حول محور موضوعی نوشته می‌شود که در سه سالی که از زندگی‌ام در کشور فرانسه می‌گذرد، اگر نگویم هر روز، اما هر چند روز یک بار، به دلایل مختلف ذهنم را به خودش مشغول کرده است: رابطه من با بدن من چیست و چگونه شکل گرفته است؟ در کنار این اضطراب که دلایل، ریشه‌ها و شرایطش را در بندهای پایین‌تر توضیح خواهم داد، این روزها ایرانی‌ها در یکی از شبکه‌های اجتماعی، توییتر، در حال نوشتن از تجربه‌های خود از نظام آموزشی ایران، و به خصوص مدارس نمونه مردمی و غیرانتفاعی هستند، و من از سال ۱۳۷۲ که به کلاس اول یک دبستان نمونه دولتی وارد شدم را در ذهنم مرور می‌کنم.
ادامهٔ نوشته

طرحی برای بازخوانی تاریخ زنان در ایران عاطفه رنگریز

زنان ساز، زنان آواز، زنان ممنوع زنان آرزم (آورد رهایی زنان و مردان)

در این روزهای کرونایی، با تلاش فعالان زنان، گزارش‌هایی از اقشار مختلف زنان تحت ستم ارائه شد اما بعضی از زنان کمتر مورد توجه قرار گرفتند، از جمله زنان عرصه‌ی موسیقی، زنانی که چهل و دو سال است نه دیده و نه شنیده شده‌اند: ممنوع‌التصویر، ممنوع‌الصدا، ممنوع‌الکار و ممنوع‌الوجود. به‌رغم این در تمامی این سال‌ها حضور داشته، تلاش کرده، و با اراده و پشتکار خود عرصه‌ی موسیقی را خالی نکرده و چه خوب هم پیش رفته‌اند.
ادامهٔ نوشته

«ناخانواده» کوییر علیه سنت خانواده سنتی نیما حسینی‌نیا

بیدارزنی: اخیراً، مطلب یکی از پژوهشگران حوزه‌ی فلسفه به دستم رسیده بود در رابطه با نقش‌های جنسیتی والدین هم‌جنس در تربیت فرزند و پس از خواندن آن متن بود که ایده‌ی نگارش این مطلب در ذهنم جرقه زد. از آنجا که این پست به صورت خصوصی و نه عمومی منتشر شده بود، دودل بودم که آیا اجازه‌ی انتشار و نوشتن این مطلب را درباره‌اش دارم یا نه و تردید نداشتم که اخلاق ایجاب می‌کند که باید اجازه او را برای انتشار این مطلب درباره آن پست می‌گرفتم، چرا که حتی اگر آن مطلب، تمام و کمال، بر خلاف ارزش‌ها و جهان‌بینی من باشد، نویسنده‌اش بی‌شک دارای حقوق خود برای عمومی کردن محتوای آن پست است. به همین دلیل بود که با او تماس گرفتم و او پذیرفت که بدون اشاره به نام وی، دست به نگارش این مطلب در نقد و توضیح پست‌ شوم که پیش از شروع بحثم در زیر به محتوای آن نقد اشاره می‌کنم:
ادامهٔ نوشته

گفتگو با یک مربی مهدکودک جدال با کرونا، وقتی امنیت شغلی به صفر می‌رسد! جلوه جواهری

بیدارزنی: مهدهای کودک از اولین مکان‌هایی بودند که بعد از شیوع جهانی کووید ۱۹ با دستور «ستاد ملی مبارزه با کرونا» تعطیل شدند. به گفته مدیرکل بهزیستی استان گیلان ۲۵۰۰ مربی مهدکودک با تعطیلی ۴۹۷ مهد به دلیل شیوع کرونا در این استان بیکار شده‌اند و تداوم شرایط فعلی منجر به ورشکستگی و تعطیلی دائم این مراکز که ۸۰ درصدشان استیجاری هستند، خواهد شد.
ادامهٔ نوشته

به بهانه روز معلم (١٢ اردیبهشت)

«شاد» و ناشادی‌هایش

زنان آرزم

(آورد رهایی زنان و مردان)

کرونا تمام عرصه‌های زندگی اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و خصوصی ساکنان کره زمین را تحت تاثیر قرار داده است. بیم ابتلا به بیماری، بسیاری از رفتارها و مقررات معمول اجتماعی را تغییر داده، تناقضاتی را بوجود آورده و بربریت و غیرعادلانه بودن نظام موجود را بیش از پیش به رخ کشیده است: نظام سودمحوری که در آن همه چیز از جمله بهداشت، درمان و آموزش و پرورش تبدیل به کالاهایی قابل فروش و دور از دسترس برای عموم مردم شده‌ است تا سود حاصل از آن، جیب یک درصدی‌های برخوردار از همه‌ی نعمت‌های زندگی را پر کند.
ادامهٔ نوشته

بیانیه کانون صنفی معلمان خوزستان «هرکس باطل را یاری کند به حق ستم کرده است»

ظَـلَمَ الْحَقَّ مَنْ نَصَرَ الْباطِلَ

بیش از یک دهه از تصویب لایحه معروف مدیریت خدمات کشوری در مهرماه ۸۶ می گذرد لایحه‌ای که دولت را مکلف به اجرای کامل آن می کرد

از بدو تصویب این لایحه تاکنون سهم معلمان غالبا هیاهوهای رسانه‌ای بوده‌است که از عالیترین مقامات تا مدیران شهرستانی در بوق آن دمیده اند تا تورم و گرانی بر جسم نحیف شده چند دهه‌ی اخیر معلمان آوارتر شود و به تبع مهمترین رکن مدرنیته و مدنیت کماکان نادیده گرفته می شد.
ادامهٔ نوشته

اندوهی که از «شاد» بر می خیزد مریم قاسم زاده

وقتی که وزارت آموزش و پرورش تصمیم به راه اندازی سیستم شاد برای جبران خلا کلاس های حضوری نمود، خیلی از همکاران با نگاه بدبینانه به موضوع نگریستند اما من بی هیچ پیش داوری به همکاران می گفتم بیاییم این بار پیش داوری را کنار بگذاریم شاید بحران کرونا و تعطیلی طولانی مدارس، حضرات را به راه حلی اساسی برای حل مشکلات آموزشی کشانده باشد. اما اکنون می بینم گویا واقعا انتظاری نمی توان از وزارت آموزش و پرورش و تغییر نگاه آنان به نفع آموزش درست و اصولی داشت.
ادامهٔ نوشته

تحریم سراسری دانشجویان در مخالفت با آموزش مجازی #نه_به_آموزش_مجازی

تعداد امضاهای دانشجویان از مرز ۴۶هزار گذشت

با اتحاد سراسری و تحریم آموزش مجازی، مطالبه برحقمان مبنی بر خواست آموزش رایگان را پیگیری خواهیم کرد و با ریشه کن نمودن آموزش مجازی در این شرایط، اجازه نخواهیم داد عدالت آموزشی دچار آسیب شود.
ادامهٔ نوشته

پیامدِ بازار در مدرسه طرد از تحصیل گفت‌وگوی شهاب شهسوارزاده با جعفر ابراهیمی

جعفر ابراهیمی معلم و پژوهشگر در حوزه آموزش کودکان از ضرورت آموزش رایگان و با کیفیت و نقش دولت و سمن‌ها می‌گوید.
براساس برآورد وزارت راه و شهرسازی در سال ۱۳۹۴ حدود ۱۱میلیون نفر از شهرنشینان در سکونتگاه‌های غیررسمی زندگی می‌کنند که از این تعداد، بیش از ۳میلیون و ۲۰۰ هزار نفر کودک هستند. در پژوهشی که موسسه رحمان سال ۱۳۹۵ انجام داد، پیش‌بینی شد که باوجود افزایش میزان حاشیه‌نشینی در ایران، تعداد این کودکان کاهش یابد یا در بدترین حالت ثابت بماند. بیشترِ سکونتگاه‌های غیررسمی، در محلات محرومِ کلان‌شهرها یا مراکز استان‌ها هستند که در این میان شهرهای سنندج، زاهدان، بندرعباس، کرمانشاه و اهواز وضعیت بدتری نسبت به دیگر نقاط کشور دارند.

ادامهٔ نوشته

گزارشی از زنان زندانی در زندان‌های ایران

بیدارزنی: سال ۱۳۹۸ برای زنان کنشگر ایرانی در عرصه‌های گوناگون اجتماعی، سیاسی، حقوق بشری و … سالی سخت و جانکاه بوده است. فعالان زن ایرانی با انواع متعددی از اتهام، بازجویی، بازداشت، شکنجه و تهدید برای گرفتن اعتراف‌ و حکم‌های ناعادلانه و نامتناسب دست به گریبان بوده‌‌اند. به همین مناسبت هیئت تحریریه‌ی تارنمای بیدارزنی بر آن شده که در آستانه‌ی ۸ مارس، روز جهانی زن، پرونده‌ای را با موضوع بررسی وضعیت زنان زندانی در ایران و برخی کشورهای دیگر منتشر کند. در همین راستا در ادامه، مطلبی از این پرونده را می‌خوانید.
ادامهٔ نوشته

بیانیه‌ی کانون صنفی معلمان ایران(تهران) درباره‌ی شیوع ویروس کرونا و خطرات احتمالی آن در صورت بازگشایی مجدد مدارس

معلمان و فرهنگیان محترم ، اولیای دلسوز و دانش آموزان عزیز!

این روزها با شیوع ویروس کرونا (Coronaviruses) در ۱۹ استان کشور، مرگ ۲۶ نفر دراستان‌های مختلف و ابتلای ده ها نفر از هموطنان، موجی از اضطراب و تشویش جامعه را در برگرفته است. خطر اپیدمی و گسترش بیماری در لایه‌های مختلف جامعه احساس می‌شود. چنانکه افراد و خانواده‌های بسیاری را مجبور کرده است بیش‌از‌پیش، نکات بهداشت فردی و عمومی و جوانب پیشگیری از ابتلا به ویروس کرونا را رعایت کنند و با توجه به تجربه کشورهای دیگر از حضور در مراکز پر جمعیت و خطرآفرین خودداری کنند.
ادامهٔ نوشته

عقب‌نشینی دولت اردن در برابر معلمان

⭕️
اعتصابات معلمان اردنی که باعث تاخیر در آغاز سال تحصیلی در این کشور شد با عقب‌نشینی دولت اردن به پایان رسید.

به گزارش ایلنا، منابع خبری محلی در اردن روز یکشنبه از توافق میان دولت اردن و سندیکای معلمان خبر دادند.

معلمان اردنی که از سپتامبر و همزمان با آغاز سال تحصیلی در اردن در اعتصاب به سر می‌بردند، خواستار افزایش ۵۰ درصدی دستمزد‌های خود بودند که دولت این کشور شدیدا با آن مخالفت کرد.
ادامهٔ نوشته

گزارش یک کژ رفتاری آموزشی وتجربه ی فرداد فریبرز رئیس دانا

از سال ۱۳۷۰، در زمان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، سیاست تعدیل ساختاری در ایران، با موافقت اصلی ترین مقام های کشور آغاز شد. این سیاست در ایران از نوع ایرانی-اسلامی بود. از مشخصات آن یکی آسان بودن دسترسی به سودهای گزاف برای اقلیتی مشخص و نزدیک به قدرت، گریز سریع از مسئولیت های دولتی در زمینه ‏های خدماتی و رفاهی، باز بودن دست مسئولان برای انواع اقدام های اقتصادی، بی حساب و کتابی قانونی و نظارتی و جانشین شدن شئون ایدئولوژیک و فرقه ای و اعلام وفاداری به جای آن بود. خصوصی سازی ها از اصلی ترین جهت گیری های این سیاست به شمار می آید. این سیاست در همه ی دوره ی هاشمی رفسنجانی، خاتمی، احمدی نژاد و روحانی با مبانی و سمت و سوی اساسی یکسان، اما با جهت گیری و هدف گیری متفاوت، به اجرا درآمد. تفاوت ها مربوط می‏شد به بهره مندی گروه های اجتماعی خاص، نزدیکان و هدف های تعیین شده ی هر دولت و در یک کلام به “خودی” ها.
ادامهٔ نوشته

در مدرسه‌ی طبیعت چه می‌گذشت؟ فاطمه عادل

اتفاقی که در سال ۱۳۹۲ افتاد، یعنی مجوزی که سازمان محیط زیست برای آغاز مدارس طبیعت در ایران صادر کرد، برای من که همیشه به عنوان معلم، منتقد روند آموزشی مدارس بودم، رخ‌داد مهمی بود. به نظرم رسید که حالا می توانم با کار کردن در مدارس طبیعت، کاری برای کودکانی انجام دهم که بار یادگیری در مدارس عادی برای دوششان سنگین بود. در مدارس طبیعت دیگر یادگیری محفوظات مطرح نیست بلکه آموزش از راه تجربه است که بچه ها را با طبیعت و زندگی آشنا می‌کند. حالا که مدارس طبیعت به دلایلی مبهم تعطیل شده‌اند، بسیاری از من می‌پرسند معلمی در آن جا چطور تجربه‌ای بود؟
ادامهٔ نوشته

بیانیه جمعی از معلمان عدالتخواه در محکومیت حمله و دستگیری دانشجویان، کارگران و معلمان

حمله و یورش نیروهای امنیتی به تجمع اول می و بازداشت گسترده کارگران و دانشجویان در تجمع روز کارگر در مقابل مجلس و حمله وحشیانه به معلمان در تجمع روز معلم نشان از بالا گرفتن نزاع طبقاتی در ایران دارد.

ادامهٔ نوشته

لیلیت تریان از پیشتازان مجسمه‌سازی در ایران‌ درگذشت

لیلیت تریان در سال ۱۳۵۷ خانه پدری‌اش را به «کارگاه هنر» تبدیل کرد

لیلیت تریان مجسمه‌ساز ایرانی ارمنی‌ روز پنجشنبه ۱۶ اسفند در سن ۸۹ سالگی در تهران درگذشت.

عباس مجیدی، رئیس انجمن مجسمه‌سازان ایران در گفت‌وگو با ایسنا،‌ درگذشت خانم تریان را تایید کرده است.

لیلیت تریان از اولین نسل مجسمه‌سازان ایرانی است که این هنر را در مدرسه بوزار فرانسه فراگرفت و پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۳۹ آموزش این رشته را در دانشکده هنرهای تزئینی دانشگاه تهران آغاز کرد.
ادامهٔ نوشته

با یا بی‌چادر؛ بگذارید دوست بمانیم/ نیلوفر حامدی

بیدارزنی:‌ این عکس باعث شد یک قاب جالب به خاطرم بیاید: یکی از روزهای کوهنوردی و تماشای دو زن روی قله؛ یکی باچادر و همراهش تی‌شرتی به تن داشت. تصویر جالبی بود. البته نه صرفا به خاطر چیزی که پوشیده بودند، بلکه به دلیل اینکه با وجود تفاوت پوششی که داشتند دوست و همراه هم بودند. اتفاقی که کمتر در کشور ما رخ می‌دهد.
ادامهٔ نوشته

از حق آموزش رایگان برای دانش آموزان تا حق اعتراض برای معلمان

 

بیدارزنی- اعتصاب سراسری معلمان ابتدا در روزهای ۲۲ و ۲۳ مهر به دعوت شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران شکل گرفت. معلمان و فرهنگیان طی این ۲ روز در مدارس و مراکز آموزشی حاضر شدند و در دفاتر مدارس تحصن کردند. این اعتصاب سراسری در بسیاری از شهرهای کشور برگزار شد و در بسیاری از نقاط مورد حمایت دانش‌آموزان و خانواده‌های آنها قرار گرفت. از آنجا که به هیچ‌کدام از خواسته‌های اعلام شده در این تحصن توسط دولت و مقامات مسئول پاسخی داده نشد، شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران، برای تحصن و اعتصاب سراسری مجدد فراخوانی صادر کرد. در پاسخ به این فراخوان، اعتصاب سراسری معلمان بار دیگر در روزهای ۲۲ و ۲۳ آبان در شهرهای مختلف و در عموم مدارس و مراکز آموزشی کشور انجام شد. اقبال از این تحصن‌ها به‌ویژه تحصن‌های آبان ماه در بسیاری از استان‌هابه ویژه در میان زنان معلم به‌قدری بود که توجه فعالان اجتماعی و رسانه‌ها را به خود جلب کرد. چندی پیش، درباره چندوچون این اعتراضات با جعفر ابراهیمی و شبنم بهارفر از فعالان صنفی معلمان در تهران و  شیراز  گفتگو کردیم. مطلب حاضر، حاصل گفتگو  با  ژیلا خیر و منیژه فروزنده از فعالان صنفی معلمان در شهرهای کازرون و تهران است.
ادامهٔ نوشته

دیدگاه‌ها برای «حالا کی بنفشه می‌کاری؟»، نوشته فرشته مولوی بسته هستند

بیدارزنی:‌ دفترچه ممنوع، اتاقی از آن خود و ده‌ها کتاب دیگر در طول سالیان گذشته نوشته شده‌اند در رابطه با زندگی زنانی که در محیط خانه به دنبال فضای امنی برای خود می‌گردند. جایی که بتوانند نوشته‌ها، افکار و متعلقات خصوصی خود را دور از چشم دیگر اهالی خانه پنهان کنند.
ادامهٔ نوشته