کودکان افغان در رؤیای مدرسه…….

کودکان افغان در رؤیای مدرسه…….
تیروز آزاد
در جاده تهران- ورامین محدوده­ای وجود دارد به نام محمود‌آباد و چندین و چند کوره‌ی آجرپزی در آن‌جا واقع شده است. برخی از این کوره­ ها هم‌چنان آجر تولید می‌کنند و بسیاری دیگر بدون استفاده مانده­ اند. در همین نزدیکی چند مرکز بازیافت زباله هم قرار دارد، که ساکنان این منطقه را از آلودگی و بیماری بی­ نصیب نگذاشته است. اکثریت ساکنان این منطقه افغانی هستند. عده ­ای کارت اقامت دارند و بسیاری دیگر هم‌چنان بدون کارت هستند. زندگی در این جا، حتی برای مهاجرانی که کارت اقامت دارند به سختی و با مشکلات فراوان می­گذرد، چه رسد به آن‌هایی که کارت ندارند!

با شروع فصل مدارس زخم نداشتن کارت اقامت، بیش از پیش سر باز می کند. کودکان این خانواده­ ها برای رفتن به مدرسه هم‌چنان با مشکل روب­رو هستند. سال قبل خانواده ­هایی که کارت نداشتند، توانستند با پرداخت مبلغی در مدرسه ثبت نام کنند. این مبلغ بسته به مقطع تحصیلی آن­ها از 70 هزار تومان تا 100 هزار تومان متغیر بود. پرداخت این هزینه برای خانواده­ ها‌ بسیار دشوار بود، اما به هر زحمتی بود تهیه می­‌کردند تا کودکان‌شان به مدرسه بروند، به امید این که بتوانند در آینده شغل مناسبی برای خود پیدا کنند. اما امسال از این اندک امید هم خبری نیست! دولت هنوز با ثبت نام کودکان فاقد کارت موافقت نکرده است و این امر نگرانی­ های این خانواده­ ها را زیاد کرده است. مادر یکی از این کودکان می­ گوید :» وقتی بچه­ ها به مدرسه نمی­ روند و بی سبب در کوره­ ها و بیابان‌های این اطراف چرخ می­ زنند، گرفتاری‌ها هم بیش‌تر می ­شود». کودکانی که به مدرسه نمی­ روند، با توجه به ماهیت این منطقه بیش‌تر در معرض آسیب­ های اجتماعی قرار دارند. از طرفی دیگر وقتی بچه‌ها به مدرسه می­روند، مادران با خیالی راحت­ تر سر کار می­روند. برخی از خانواده­ های ساکن این منطقه به طور کل قید مدرسه رفتن کودکان خود را زده­ اند. این خانواده ­ها ترجیح می­ دهند کودکان‌شان همراه خودشان در کوره­ های آجر پزی خشت بزنند. این کودکان به جای سواد آموختن و نقاشی کشیدن در مدرسه، روزگارشان را با گل و آجر و کوره سر می‌کنند. اگر کودکی امکان این را داشته باشد که در کوره­ ای همراه خانواده خود کارکند، برای آنان شانس بسیار خوبی است، چون خیال خانواده راحت است که حداقل کسی از کودک آنان سوء­استفاده نمی‌کند و کودک آنان را آزار نمی­ دهد.

به این ترتیب امسال کودکان این خانواده­ ها به جای رفتن به مدرسه و لذت بردن از دنیای کودکی‌شان، زمان‌شان را در کوره­ های آجرپزی و یا مراکز بازیافت زباله سر­می‌کنند و همچنان در رویای رفتن به مدرسه غوطه می‌خورند…
تیروز آزاد- – شهریور 90 منبع

کودکان افغان، در حسرت مدرسه
محروم از تحصیل و مجبور به کار

با وجود دستور دولت، بسیاری از کودکان افغان از ادامه تحصیل در مدارس سراسری ایران بازمانده‌اند. آنان را به دلیل نداشتن کارت تردد یا کارنامه، ثبت نام نمی‌کنند. آیین‌نامه دولتی اما بر ثبت‌نام بدون پیش‌‌‌شرط آنها تاکید داشت.

آمارهای رسمی، از حضور دو تا دو و نیم میلیون افغانی در ایران خبر می‌دهند. بسیاری از این مهاجران، به دلیل نداشتن کارت اقامت قانونی، از کار و تحصیل  در ایران محروم‌اند. بخشی از نیازهای آموزشی کودکان این خانواده‌ها را، مدارس خودگردان، تشکل‌های حقوق کودک یا تدریس‌های خانگی پاسخ داده‌اند. این تلاش‌ها اما هیچگاه جای خالی مدارس سراسری و آموزش گروهی را پر نکرده‌اند و همواره نیز از سوی مسئولان رسمی ممنوع اعلام شده‌اند.

رییس‌دولت دهم  در آستانه سال تحصیلی ۸۸،  ازآموزش پرورش خواست تا همه کودکان افغان را در مدارس دولتی ثبت‌نام کنند. این دستورالعمل شامل حال همه، اعم از مهاجران قانونی یا غیر آن می‌شد. اما اینک خبر می‌رسد که ثبت‌نام دانش‌آموزان افغان در مراکز دولتی، «غیرمجاز» اعلام شده و گروهی را پس از چند هفته از مدرسه بیرون کرده‌اند.

رویای کارت تردد

مسئولان آموزش و پرورش از خانواده‌های افغان کارت تردد می‌خواهند. این کارت برای ساکنان تهران و حومه، تنها در اردوگاه «سلیمان‌خانی» صادر می‌شود. این اردوگاه  که در شهرری قرار دارد، از سحرگاه تا پاسی از غروب، محل انتظار خانواده‌ها و بچه‌های افغان مشتاق تحصیل است. صدور کارت تردد آسان نیست. گاهی کارت پس از یک روز انتظار تمام می‌شود، گاهی نیز برای دریافت آن باید حق حساب داد یا التماس کرد.

چشم به راه مجوز تحصیلچشم به راه مجوز تحصیلمحرومیت آموزشی کودکان افغان در ایران، از موضوع‌های مورد پیگیری تشکل‌های حقوق کودک است. تشکل «جهان شایسته کودکان» در شهرری، سال گذشته با جمع‌آوری ۵۰۰۰ امضاء، طوماری به مجلس فرستاد و خواستار آزادی تدریس به کودکان افغان شد.

آیت نیاسر، یکی از همکاران این ان‌جی‌او به دویچه‌وله می‌گوید: «ما خوشحال بودیم و فکر می‌کردیم که مجلس و دولت، به طومار ما توجه کرده‌اند. اما به نظر می‌رسد، به خاطر کم شدن زاد و ولد در ایران، متقاضی مدرسه‌های ابتدایی کم شده و می‌خواسته‌اند با این بخشنامه، تعداد دانش‌آموزان را به حد نصاب برسانند.»  آیت ‌‌نیاسر از دریافت شهریه توافقی ۵۰ تا ۱۵۰ هزار تومانی برخی مدارس از خانواده‌های افغان خبر می‌دهد و می‌گوید، هر کجا که این شهریه دریافت شده، کسی را اخراج نکرده‌اند.

تشکل «جهان شایسته کودکان» در اواسط آبان‌ماه، به دستور پلیس امنیت تهران بزرگ پلمپ شد. یکی از دلایل این بود که در این محل به بچه‌های افغان تدریس می‌شد. آیت ‌نیاسر می‌گوید: «ما داشتیم به تبعیت از حقوق و قوانین جهانی کار می‌کردیم. ۱۸۳ کشور معاهده حقوق کودک را پذیرفته‌اند. گناه ما این بود که بدون مجوز از اردوگاه سلیمان‌خانی به بچه‌های افغان آموزش می‌دادیم و نمی‌پرسیدیم که مذهب و نژاد و ملیت تو کدام است.»

کلاس‌ها جا ندارند

بهنام اخوت، مسئول تشکل «کیانا»، نیز از شرط کارت تردد، برگه واکسیناسیون یا کارنامه تحصیلی برای ثبت‌نام دانش‌آموزان افغان در شهر کرج یاد می‌کند. فعالیت ان‌جی‌اوی «کیانا» در کرج،  آموزش کودک کار و خیابان و دادن مهارت‌های زندگی به آنهاست.

بهنام اخوت بهنام اخوت بهنام اخوت می‌گوید:«بچه‌هایی را به این عنوان که برای کلاس اول و دوم ابتدایی جا ندارند، ثبت‌نام نکرده‌اند. کارت‌های تردد این بچه‌ها یک‌ماهه است و مدرسه‌هایی بوده‌اند که به دلیل اعتبار کم کارت، از پذیرش دانش آموز خودداری کرده‌اند. دانش‌آموز ۹ ساله  با مشقت، ساعت چهار صبح رفته در صف ایستاده و کارت گرفته، ولی مدیر مدرسه گفته، الان دیگر از زمان ثبت‌نام گذشته است. برو سال دیگر بیا!»

اهداف بخشنامه دولت

شکایت مسئولان آموزش و پرورش از تراکم بالای شاگرد در کلاس‌ها، به ویژه در مناطق ۲، ۱۵، ۱۷ و ۱۹ تهران، کمبود آموزگار، بودجه و فضای آموزشی نشان می‌‌دهد که بخشنامه دولت با نگاهی کارشناسانه و جامع، تهیه و ابلاغ نشده است. برخی ناظران می‌گویند، شاید یکی از هدف‌های دولت این بوده که آمار دقیق‌تری از افغان‌ها در ایران داشته باشد. شاید می‌خواهند خانواده‌های افغانی به‌خاطر فرزندان‌شان کارت بگیرند و به این ترتیب شناسایی شوند.

آینده مشترک کودکان

بهنام اخوت عقیده دارد که تعامل مناسب میان سفارت افغانستان، اداره اتباع بیگانه، یونیسف و آموزش و پرورش ایران، کمک بزرگی به تامین آینده کودکان افغان و شکوفایی استعدادهای آنها می‌کند.

به تاکید وی، تغییر نگاه منفی بسیاری ایرانیان به مردم افغانستان، در گرو دادن امکان رشد و آموزش به آنهاست. این فعال حقوق کودک در پایان می‌گوید: «کسی را داشتیم که از هشت سالگی آمد بین ما و سواد نداشت و بچه کار بود. بعد از مدتی که درس خواند و آموزش دید، ورزشکار شد و الان کمربند سیاه ورزش رزمی دارد و در یک مغازه کار می‌کند. دخترهایی بودند که مجبور بودند در خانه‌ها کار کنند و با آموزش نزد ما الان شعر و داستان می‌نویسند و روزنامه در می‌آورند، نقاشی‌های خیلی خوب می‌کشند. این‌ها با آموزش می‌توانند آینده مناسبی داشته و همراه با کودکان ایرانی برای جامعه مفید باشند.»
مهیندخت مصباح
تحریریه: بابک بهمنش
دویچه وله

بیان دیدگاه