محترم ارس نخستین زن مسلمان در راس یک مجلس ایالتی آلمان

برای نخستین بار یک زن و بخصوص یک زن مسلمان ریاست مجلس ایالت بادن وورتمبرگ آلمان را به عهده گرفته است. خانم محترم ارس عضو حزب سبزهای آلمان است و ۵۰ سال پیش در یک خانواده کرد علوی در روستایی در آناتولی به دنیا آمده است.

بر طبق سنت مجلس ایالت بادن وورتمبرگ آلمان رهبری نخستین جلسه را مسن‌ترین عضو این مجلس به عهده خواهد داشت. این شخص هاینریش کوهن، عضو حزب راستگرای «آلترناتیو برای آلمان» بود و در نخستین جلسه دسته گلی به رئیس مجلس، خانم محترم ارس، تقدیم کرد.

دختر ۱۹ ساله فرانسوی ‹به طور زنده خودکشی کرد›

بی بی سی:پلیس فرانسه تحقیقات خود را در باره خودکشی یک دختر ۱۹ ساله فرانسوی که گفته شده جریان خودکشی‌اش به طور زنده از اینترنت پخش شده آغاز کرده است.

این دختر ۱۹ ساله روند خودکشی خود را روی اپلیکیشن پریسکوپ تلفنش پخش کرد.

او روز سه‌شنبه در ایستگاه قطاری در ۴۰ کیلومتری پاریس خود را زیر قطار انداخت.

ویدیوی خودکشی این دختر دیگر روی پریسکوپ که توییتر مالک آن است، دیده نمی‌شود.

اولین گزارش سواد اموزی در سال ۱۳۹۵

بهاران خجسته باد!
اولین جلسه کلاس با روبوسی تبریک سال نو اغاز شد. وبا ارزوی ریشه کن شدن بیسوادی در جهان، اموزش را شروع کردم. هشت دانش اموز با پنج کودک,که الینای دوماهه کوچکترین انها بود,زنک کلاس را به صدا در آوردند.

گفتگو با خانم ژاله احمدی یکی از اعضای گروه موسیقی محلی آیشم

در پی دیدار با اعضای این گروه که چندی پیش در شهرستان آمل صورت گرفت گفتگویی با یکی از اعضای این گروه انجام شد که خلاصه آن را در اینجا می خوانید :
س — لطفا گروهتان را معرفی کنید ؟
ج — گروه موسیقی محلی مازندرانی آیشم (قمر سابق) از ابتدای سال 94 با گرفتن مجوز رسمی از اداره فرهنگ و ارشاد شهر آمل شروع به کار نمود.اعضای گروه متشکل از نوازندگان و خوانندگان زن هستند.

بازگشت به خانه، این یک انتخاب نیست!

شکیبا ۳۲ سال سن دارد و کارشناسی ادبیات انگلیسی است. او با ۷ سال سابقه کار در حوزه تخصصی‌اش اکنون ترک کار کرده است و فاقد شغل است. شکیبا بیان می‌کند: «در طی سالیان گذشته تقریبا ٩٠٪‏ محیط‌های کاری را به خاطر آزار جنسی یا تفکیک جنسیتی ترک کرده‌ام. چند سال پیش به خاطر این‌که زبان انگلیسی‌م خوب بود به پیشنهاد یکی از دوستان خانوادگی، به شوهر دوست مادرم معرفی شدم که صاحب آژانس مسافرتی بود. در ابتدا یک موقعیت مناسب شغلی به نظر می‌رسید. چون دوست خانوادگی بودند و محل کار نزدیک منزل بود. روز اول که رفتم سر کار، مصاحبه‌ای با من شد و بلافاصله به یکی از کارمندان آژانس معرفی شدم و شروع به کار کردم . ساعت کار تموم شد و مدیر آژانس من را به اتاقش فراخواند و پرسید که چطور بود امروز؟ گفتم: خوب بود و راضی هستم. خیلی سریع گفت حقوق دریافتی چقدر باشد؟ گفتم: شما بگوید. گفت: این‌جا از هفتصد هزار تومان حقوق داریم تا ٢میلیون، بستگی به خودت دارد! با این حرف دیگر کاملا متوجه ماجرا شدم. گفتم: باید راجع بهش فکر کنم.