در راستای اعدام شهلا و یک پیشنهاد عمومی

در راستای اعدام شهلا و یک پیشنهاد عمومی
سپهر مساکنی
خیلی کوتاه با بغض و خشم
خانواده سحرخیزان و ناصر قیم و وکیل بچه ها کوتاه نیامدند و شهلا هم رفت….. اما چه باید کرد؟ من فکر میکنم در حمایت از شهلا و شهلا های بعدی نه تنها باید برای سرنگونی این رژیم به مثابه سیستمی که انسانها را به این منجلاب میکشاند کوشید بلکه باید عرف جامعه و وجدان بیدار جامعه ؛ روشنفکران ، فعالین سیاسی طی برنامه ها یی خلاق به دور از خشونت متهم اول پرونده یعنی ناصر مخمد خانی را که عامل و فاعل باز تولید این سیستم و قربانی شدن این دو زن لاله و شهلا شد را بایکوت کنند ، بایکوت نمادین ، با خلق فرم های نمادینی که به جامعه و تمام ناصرهای زنده که حق مسلم خود می دانند از قوانین مردسالارانه جمهوری اسلامی استفاده کنند، نشان می دهد وجدان بیداری هم هست ….. نامه ترانه علیدوستی استارتی بود برای محکوم کردن نمادین او…..کاش در روزهای آتی فوتبالیست ها روشنفکران فعالین سیاسی هنرمندان هم چند خطی بنویسند ناصر محمد خوانی به مثابه نمونه ای از هزاران مردی است که بی شرفانه زنان را قربانی شهرت پول و ارضای تملک طلبی و چند چهره گی شان میکنند…… باید به این ناصر ها فهماند که هنوز زنان و البته مردانی هستند که بیدارند …..شهلا اعدام شد اما ناصر هایی هستند که با ضمانت قوانین زن ستیز رژیم اسلامی شهلا و لادن ها را قربانی میکنند؛
باید اینها را به گفتمان در آورد ، روایت کرد، با اینکه قایل به این هستم که خشونت این چنینی ، خشونت سیستماتیکی است که نباید به ابتذال شر کشید ان را با انگشت اتهام به یک فرد ، اما از سوی دیگر نقش عامل و فاعل اجرای آن را نباید نادیده گرفت…..همین بس ؛ که همین عامل حتی در لحظاتی که شهلا فقط گریه میکرد در واپسین لخظات زندگی اش ، هیچ نگفت و سکوت کرد
سیستم خشونت مردسالارانه را نمی توان تنها از بالا ، وابسته به یک دولت و قانون گذار دید و البته از سوی دیگر نباید تقلیل داد به فرد ، به یک عامل که خودش هم می تواند قربانی دیگری باشد
اما حواسمان باشد که سیستم از آسمان به زمین نمی افتد، همانطور که جمهوری اسلامی از آسمان به زمین نیفتاده است، سیستم در یک پروسه اجتماعی بازتولید می شود ، و به این معنا نباید ستم را به یک کلیت انتزاعی شده به نام سیستم تقلیل داد
تغییر از پایین اینجا اتفاق می افتد، بیدار کردن وجدان هایی که هنوز اعدام در نظرشان مقبولیت دارند …..بیدار کردن زنان و مردانی که خق طبیعی، دینی و قانونی مرد می دانند که چند زن صیغه ای اختیار کنند
بی شک از عاملین ستم های روزمره جامعه مردسالار نمی توان چشم پوشی کرد به بهانه تغییر یک کلان روایت ، به بهانه لویتانی به نام جمهوری اسلامی ، نه نمی شود از گناه گرگهای خانگی گذشت به بهانه وجود یک سیستم
ناصر محمد خانی یکی از عاملین بازتولید کننده این قوانین زن ستیز است….قلم ها را بر داریم چند خطی برای او وتمام ناصر های حال حاضر بنویسیم
بنویسیم شهلا جاهد وقتی به زندگیت آمد فقط دخترکی 13 ساله بود آقای فوتبالیست
تاریخ چهارشنبه, دسامبر 01, 2010‏ و ساعت 11:26 ب‌ظ‏‏

یک پاسخ

  1. رژیم اسلامی، نظام سرکوب و کشتار، قصاص و خفقان، زن ستیزی و عقب ماندگی قرون وسطایی است. امروز فقط شهلا جاهد اعدام نشد، پسر نوجوان لیلا سحرخیزان نیز به انجام یک عمل غیرانسانی گمارده شد. پسر نوجوان لیلا سحرخیزان صندلی را از زیر پای شهلای گریان و آشفته حال کشید. لابد، قرار است که این پسر پس از باصطلاح «انتقام» مرگ مادر احساس آرامش و رضایت کند! اما ذهن و وجدان او برای همیشه در عذاب این عمل ضد انسانی اسیر خواهد ماند. مرگ بر این نظام ضد بشری جنایتکار که با جان و وجدان انسانها این چنین بازی می کند. ناصر محمد خانی که شهلا جاهد را پنهانی «صیغه» کرده بود نیز بعنوان شاهد قتل شهلا و مرگ معصومیت انسانی پسر نوجوانش در محل حضور داشت. مرگ بر این نظامی که این چنین جامعه را به قهقرا کشیده است. مرگ بر این نظامی که جز قتل و سرکوب، فساد و دزدی، کشتار و تحمیل فقر و فلاکت و بدبختی بر میلیون ها نفر هنر دیگری ندارد.
    سازمان آزادی زن ضمن محکوم کردن این جنایت، به خانواده شهلا جاهد و تمام انسان هایی که در این سال ها با جدیت برای نجات او کوشیدند، صمیمانه تسلیت می گوید. مبارزه ما علیه این رژیم آدمکش و زن ستیز تا سرنگونی آن ادامه خواهد داشت. باید این رژیم را به زیر کشید و تمام سردمداران و دست اندر کاران آنرا به جرم جنایت علیه بشریت محاکمه کرد. شکنجه
    آذر ماجدی، رئیس سازمان آزادی زن، در یادبود شهلا جاهد و در محکومیت رژیم اسلامی یک ویدیو بلاگ تهیه کرده است که در لینک زیر قابل مشاهده است:

    زنده باد آزادی زن!
    آزادی، برابری، رفاه

بیان دیدگاه