فیلم «ساخته محله دگنهام»

ساخته محله دگنهام Made in Dagenham
پروانه سلطانی
فیلمی شیرین، جذاب و واقعی درباره مبارزات زنان برای حقوق برابر
پاییز امسال سینما روهای انگلستان شاهد فیلمی خوب وزیبا بودند. فیلمی به نام  ساخته محله دگنهام. فیلمی درباره داستان جنگ زنان کارگر دوزنده کارخانه ماشین های فورد در سال ۱۹۶۸ در انگلستان برای به دست آوردن حقوق برابر با مردان . نایجل کولی Nigel cole فیلم ساز هشیار انگلیسی بار دیگر پس از به دست آوردن موفقیت برای ساختن فیلم (Calendar Girls 2003دختران تقویم دیواریِ) با همراهی ویلیام ایوری William Ivory نویسنده و فیلم نامه نویس توانای انگلیسی به سرا غ مسائل زنان رفته . . این فیلم بر اساس اتفاقی واقعی ساخته شده . شخصیتهای اصلی این فیلم در واقع آدمهایی ساده و معمولی هستند که خیلی ساده احساساتشان را بیان میکنند. آنها به سادگی برای به دست اوردن حقشان میایستند تا صدایشان را به گوش آنهایی که باید کاری بکنند برسانند. در صحنه آغازین فیلم زنان دوزنده را میبینیم که در گرمای کارخانه نیمه عریان و گرما زده مشغول به کارند. زمان فیلم سال ۱۹۶۸ است در محله دگنهام واقع در اسکس Essex. محله ای پر از درد و خشم از فقر خویش. شروع این اعتصاب با صدای ریتا زن کارگر محجوبی آغاز میشود که تنها به خاطر اینکه آدمی است احساساتی و پر شور و ساده دل از همه کارگران میخواهد تا دست از کار بکشند و به بیرون از کارخانه بروندو تا به دست آوردن حقوق برابر به اعتصاب ادامه دهند. ادامه این اعتصاب به راه پیمایی زنان کارگر در مقابل پارلمان Westminster وست مینستر منجر میشود . این راهپیمایی زنانه آنچنان توجه وسایل ارتباط جمعی را به خودش جذب میکند که جنجال آنها زنان کارگر اعتصابی را تشویق به ادامه این اعتصاب میکند. راهی که دو سال تمام بطول می انجامد. شخصیت محجوب ریتا در طی این مدت تغییر میکند و او را تبدیل به زنی مصمم و آگاه میکند. اوکه زنی است با ۲ فرزند کوچک و همسری که هر چند در آغاز راه ریتا را حمایت میکند اما به علت طولانی بودن راه و مسئولیتهای سنگین خانگی و سرپرستی از فرزندانشان در نیمه راه عاجز شده و میخواهد ریتا را مثل گذشته بر سر خانه و زندگیش برگرداند ِ اما موفق نمی شود چرا که ریتا در میانه این راه در جایی قرار گرفته که برایش تقریبا امکان ناپذیر است که توقف کند و یا تن به سازش دهد ولو اینکه ادامه این راه منجربه این شود تاحتی خانواده اش را نیز قربانی کند. ولی از آنجایی که وقتی آدمی واقعا› چیزی را میخواهد به دست میآ ورد طوری میشود که حتی همسر تحصیل کرده کمبریج یکی از سهامداران کارخانه فورد که قاعدتا میبایست به خاطر منافع مالی اش همراه با همسرش در مقابل این اعتصاب بایستد به خاطر رابطه دوستانه ای که با ریتا به دلیل مشترک بودن مدرسه فرزندانشان و همدلی اشان در مقابل معلم قلدر منش مدرسه پیدا میکنند در کنار او وهمراه جمع زنان اعتصابی قرار میگیرد و ریتا را حمایت میکند و در انتها وزیر کشور آنزمان دولت بریتانیا زنی در قدرت از طرف حزب لیبر Laber Partyبه نام Barbara Castle باربارا کسل است که جذب این اعتصاب زنانه شده ِ از کارگران اعتصابی میخواهد تابرای ملا قات با او به پارلمان بیایند. و اینجا است که مبارزات ۲ ساله زنان بالاخره به نتیجه میرسد و منجر به تغییر قانون کار و پرداخت حقوق مساوی به کارگران زن در سال ۱۹۷۰میشود. تغییری مثبت به نفع همه زنان انگلستان. انتخاب شخصیتهای این داستان ٍ بازی های خوب و طبیعی بازیگران ٍ آن به خصوص Sally Hawkins سالی هاوکینز و Bob Hawskins باب هاسکینز بازیگر محبوب قدیمی و توانای انگلیس ِ رابطه انسانی کاراکترها ِطنز شیرینی که دردیالوگهای این فیلم است و مهمتر از همه واقعی بودن داستان این فیلم آنرا به فیلمی جذاب و شیرین تبدیل کرده. فیلمی که تماشاچی را در دوران تیره ای که بر جهان ما حاکم شده با روحیه ای مثبت از سالن نمایش به بیرون می فرستد. جای تردید نیست که این فیلم تاثیر گذار و به یاد ماندنی به زودی جای خودش را در دنیای جذاب سینمای جهان پیدا خواهد کرد. پروانه سلطانی – لندن

گفت وگو با پروانه سلطانی بازیگر تئاتر به بهانه اجرای “غیرت در غربت” در تورنتو

حسین افصحی در گفت وگو با پروانه سلطانی

شهروند: پروانه سلطانی، بازیگر، کارگردان، هنرمند تبعیدی، در حال حاضر فیلم ساز، بازیگری را در دانشکده هنرهای دراماتیک فراگرفته و بعد دوران تجربه های صحنه را در تهران و تبعید گذرانده و…. فکر می کنی اگر خودت بخوای ادامه بدی چه چیزی اضافه می کنی؟ سلطانی: در دورانی که در انگلیس بودم، دوره های کوتاه تئاتری را گذراندم و بعد فوق لیسانسم را در رشته فیلم در لندن گرفتم. کار هنری را با تئاتر شروع کردی یا قبلش رشته های دیگر هنری را امتحان کرده بودی؟ ـ اولین کار تئاتری، بازی در نمایش محاکمه ژاندارک برشت بود، با کارگردانی رکن الدین خسروی در دانشکده هنرهای دراماتیک. یعنی قبل از دانشکده کار تئاتری نکرده بودی؟ ـ راستش من در امتحان ورودی قبول شدم و رفتم برای مصاحبه، که تاریخ را اشتباهی رفتم. چون من قصدم خواندن سینما بود، ولی چون از مصاحبه بازیگری موفق بیرون آمدم، همین رشته را ادامه دادم. پس اولین نقشی که بازی کردی، نمایش محاکمه ژاندارک بود. در آن موقع چند سالت بود و چه مدت بود که وارد دانشکده شده بودی؟ ـ 17 سالم بود و در ترم اول، سال اول بودم. دیگه چه کارهای نمایشی کردی؟ ـ استثنا و قاعده (برشت ـ خسروی)، بعد در چند نمایش رادیویی شرکت کردم. با زنده یاد سعید سلطانپور در نمایش “مرگ بر امریکا”، با ناصر رحمانی نژاد “کله گردها و کله تیزها” (برشت) و ………. حتما بعدش هم مثل همه زندگی دربدری را انتخاب کردی؟ ـ نه، انتخاب نکردم، یعنی در حقیقت پیش آمد. هیچکس دربدری را انتخاب نمی کند. از چه سالی مقیم تبعید شدی؟ ـ از سال 1985 در لندن انگلیس مقیم شدم. داره شبیه بازجوئی پناهندگی میشه، خودت ادامه بده که چه کارا کردی؟ ـ بعد از خواندن سینما و دیدن دوره های تئاتری، در نمایش انگلیسی “شب های عربی” نقش قصه گو را بازی کردم. در چند فیلم کوتاه انگلیسی، نقش زن های ایرانی را بازی کردم. بعد در نمایش “رستمی دیگر، اسفندیاری دیگر” و نمایش «پروانه ای در مشت» که هر دو نوشته و کار “ایرج جنتی عطائی” بود. از سال 2000 گروه تئاتر نینا را تشکیل دادم که حاصلش نمایش های زیر است: یک زن تنها (برداشتی آزاد از داریو فو)، شبنم های آتشین (بر اساس خاطرات زندانیان سیاسی بعد از انقلاب)، شبان نیکو، فروغ در باغ خاطره ها (زندگی فروغ فرخزاد)، که همه این کارها نوشته و کارگردانی و بازیگری خودم بود. دو نمایش لیلا و پروای جدائی را فقط روخوانی کردیم. و یک نمایش هم به زبان انگلیسی نوشتم و کارکردم به نام “سفرهای بن لادن و زنان” و …… کمی از این نمایشت “سفرهای بن لادن“ بگو ، نمایش جدی بود یا کمدی؟ ـ نمایش در اصل جدی بود ولی با طنز سیاه، از هفت قصه تشکیل شده بود. در حقیقت این هفت قصه بر اساس اندیشه ی بنیادگرایان اسلامی در مورد زنان کشورهای دنیاست مثل ایران، افغانستان، انگلیس، آمریکا …… و به مسائلی چون عشق، سنگسار زنان، پوشش زنان و کشش و علاقه زنان به خوانندگی و رقص و ….. آیا این کار با استقبال روبرو شد؟ ـ بله …. تماشاچیانت ایرانی بودند ، و یا غیر ایرانی؟ ـ از همه ملت ها بودند، ولی از همه بیشتر انگلیسی بودند. خب بریم سراغ این نمایش آخری که قرار است در تورنتو و مونترال اجرا شود. چه شد که بعداز این همه کارهای جدی سراغ نمایش کمدی رفتی؟ ـ برای اینکه در این شرایط تماشاچیان بیشتر به سراغ کارهای کمدی می روند تا جدی. چون مردم خسته اند. این نمایش را در کجاها اجرا کردید؟ ـ خودتان که همراه بودید. در لندن، هامبورگ، کلن، برلین، بوخوم، فرانکفورت، هائدلبرگ، پاریس، مونت پیله، استکهلم، یوته بوری و….. ولی در لندن4 شب اجرا داشتیم. چه جوری شما از لندن، و بنده از کانادا توانستیم این نمایش را به صحنه ببریم. ـ شما برای ساختن فیلم “بازجوی جوان” با هادی خرسندی به لندن آمده بودید که صحبت این کار شد. و یک سال بعد تمرین های این نمایش در کنار هادی خرسندی، پا گرفت. چه ویژگی در این نمایش در این دوران می بینید؟ ـ تماشاچی خیلی خوب با این نمایش ارتباط برقرار می کنه، بخصوص خانم ها … و خیلی مسایل خانوادگی ایرانی ها را در خودش دارد. این نمایش، تمام ویژگی هایی که یک تئاتر باید داشته باشد، را داراست ولی با محدودیت ها و امکانات سفری …. مثل میزانسن های خوب و نورپردازی های درست و موسیقی گوش نواز، تماشاچیان در هر شهر از این نمایش استقبال کردند و گفته اند اگر امکان دارد، این نمایش را دوباره در شهر ما اجرا کنید. آیا هادی خرسندی هم از اجرای این نوشته اش راضی ست؟ ـ اگر راضی نبود که جلوی اجراها را می گرفت. تا جایی که وقت داشت، یار و همراه ما حتی در سفر ها بود )در سوئد( این نمایش را قرار است همچنان ادامه بدهید؟ ـ بله اجراهای امریکا و تور دوباره اروپا را خواهیم داشت که بعد از این اجراها به ایران خواهیم رفت و در بهار آزادی مردم ایران در تئاتر شهر اجرا می کنیم. آخرین سئوال، حرفی ناگفته ندارید که بگوئید؟ ـ این نمایش تجربه بسیار جالبی بود برای من، زیرا در این نمایش فقط یک بازیگر بودم، برخلاف کارهای دیگری که همه مسئولیت ها را به عهده داشتم، ولی در این نمایش تجربه های فراوانی کسب کردم. چون فقط به کار بازیگری پرداختم. و از همه مهمتر اینکه این نمایش کمدی است، که در آن با ادا و به زور نمی خواهند مردم را بخندانند، بلکه در عین جدی بودن، کمدی است. و در خاتمه از نشریه شهروند، که همیشه پشتوانه کارهای فرهنگی و هنری است، تشکر می کنم.

بیان دیدگاه